loading...
امام علی علیه السلام
mostafa saidi بازدید : 14 چهارشنبه 10 مهر 1392 نظرات (0)

درست همان زمان که اشعث بن قیس قرارنامه تحکیم را برای گروههای مختلف سپاه می خواند، گروهی از سپاهیان، در برابر او فریاد زدند: «لا حکم إلا لله» . (1) به گزارش نصر بن مزاحم افرادی از بنی مراد، بنی راسب و بنی تمیم، با شعار بلند از حکمیت رجال در دین ابراز تنفر کرده و گفتند: حکمیت تنها سزاوارتر خداوند است.در میان مخالفان، عمرو بن ادیه (و در نقلی دیگر: عروة بن جدیر) (2) به اشعث حمله کرد: شمشیر او به آرامی بر اسب اشعث فرود آمد.اندکی بعد از آمدن اشعث نزد امام و اظهار این که همه مردم راضی بودند مگر عده کمی از آنها، فریادهای لا حکم الا لله، بلندتر شد.سؤال آنان این بود: پس تکلیف کشتگان ما چیست؟ خداوند تکلیف معاویه را روشن کرده و حکم خدا چیزی جز سرکوب سپاه شام نیست.روشن است که در برابر کسانی مثل اشعث، شمار زیادی از سپاه عراق، به هر دلیل حاضر نبودند در برابر شامیان سر تسلیم فرود آورند .زمانی که یک گروه توانستند رأی خویش را به امام تحمیل کنند، چرا گروه دیگر سخن خود را بر امام تحمیل نکند؟ آنها از امام خواستند تا مسأله تحکیم را رها کرده و در اصل از رأی پیشین خود که منجر به کفر شده، توبه کند.امام با استناد به «اوفوا بالعقود» فرمودند که اکنون قرار گذاشته شده و چاره ای جز صبر تا پایان مدت قرار نامه نیست. (3) آن حضرت به آنها فرمودند: می بینید که بیشتر این جمعیت، موافق با جنگ نیست و اگر شما به جنگ بپردازید، اینان شدیدتر از مردم شام با شما خواهند بود. (4) در راه بازگشت از صفین، مردم به دو گروه تقسیم شده گروهی مخالف حکمیت بودند و گروهی دیگر، آنها را به جدایی از جماعت متهم می کردند. (5) در نزدیکی کوفه، کم کم جماعتی از سپاه جدا شده و به منطقه حروراء، در نیم فرسنگی کوفه (6) رفتند.به همین دلیل بعدها، آنان را حروریه نامیدند.

برجسته ترین چهره های خوارج عبارت بودند از: حرقوص بن زهیر تمیمی، شریح بن أوفی العبسی، فروة بن نوفل اشجعی، عبد الله بن شجرة سلمی، حمزة بن سنان أسدی و عبد الله بن وهب راسبی .اینان پس از آن که امام به کوفه وارد شد نزد امام آمدند و از آن حضرت خواستند تا ابو موسی را برای حکمیت نفرستد.امام فرمود: ما چیزی را پذیرفته ایم که نمی توانیم آن را نقض کنیم. (7) همانگونه که از اسامی این افراد بر می آید، از مشاهیر عراق، کسی در میان آنها نبود.بر عکس آنها نوعا از قبایل بدوی همانند بکر بن وائل و بنی تمیم بودند. (8) بیشتر خوارج از بدویانی بودند که اصولا از امامت و سیاست، به عنوان امری فرا قبیله ای برداشتی نداشتند.آنها این گرایش خود را در قالب برداشتی منحرفانه از شعار لا حکم الا لله نشان می دادند.از جمله خوارج، عتریس بن عرقوب شیبانی بود که از اصحاب عبد الله بن مسعود بود. (9) خوارج چند مسأله مهم را مطرح کردند.سؤال نخست آنها این بود که چگونه امام رضایت داده است تا «رجال» در کار «دین» حکمیت کنند؟ سؤال دوم این بود که چرا امام، راضی شد تا لقب خلافتی او یعنی «امیر المؤمنین» حذف شود؟ اشکال آنها به تعبیری که یعقوبی آورده این بود که امام، با این اقدام خود، «وصایت» را ضایع کرده است. (10) سؤال دیگر آنها این بود که چرا امام بعد از پیروزی بر ناکثین اجازه تقسیم غنایم را نداد؟ چگونه کشتن آنها روا بود اما گرفتن اموال آنها حلال نبود. (11)

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 231
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 94
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 100
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 100
  • بازدید ماه : 120
  • بازدید سال : 956
  • بازدید کلی : 19,036