loading...
امام علی علیه السلام
mostafa saidi بازدید : 13 دوشنبه 08 مهر 1392 نظرات (0)

استانداران امیرمؤمنان علیه السلام در مصر (5)

در تدین و دلیری «محمد بن ابی بکر» تردیدی وجود ندارد اما واقعیت این است که وی به امور نظامی و مسایل دفاعی واقف نبود، تجربه ای در خصوص جنگ و مقابله با مخالفان نیندوخته بود و زمانی که حضرت علی علیه السلام او را به مصر فرستاد، این سرزمین در آرامش نسبی به سر می برد و اکثریت اهالی این سامان از فرمان های این کارگزار امیرمؤمنان علیه السلام پیروی می کردند، جنگاوران معاویه و آتش افروزان مستقر در شام هم برای ستیز با اهل عراق و مقابله با یاران حضرت علی علیه السلام خود را برای جنگ صفین مهیا می کردند اما با یورش عمروعاص به مصر، و شرایط آشفته جدید روند مسایل اجتماعی و سیاسی مصر را دچار دگرگونی کرد .

قبل از نیرنگ معاویه و یورش عمروعاص به مصر، «محمد بن ابی بکر» ، «عبدالله بن قعین » و «کعب بن عبدالله » را برای درخواست کمک نزد امام و رهبر خویش فرستاد و توسط این دو پیک طی گزارشی آن حضرت را از اوضاع مصر باخبر کرد . چون امام از این ماجرا اطلاع حاصل کرد، مردم را به حضور در مسجد فراخواند و فریاد «الصلاة جامعة » که بیانگر وقوع حادثه مهمی بود، در شهر پیچید . چون اهالی اجتماع کردند، حضرت بر فراز منبر تشریف بردند و پس از ستایش خداوند و درود بر آخرین فرستاده اش و خاندان او فرمود:

«ای مردم اینک استغاثه محمد بن ابی بکر و یاران مصری شماست که با آن روبه رو هستید، روسپی زاده (عمروعاص)، خصم خدا و دوست دشمنان خداوند به سوی آنان یورش برده است، مبادا اهل ضلالت در کار باطلشان و پیمودن طریق طغیان از شما در کار حقتان بیشتر مجتمع و هماهنگی داشته باشند، آنها جنگ با شما و برادرانتان را شروع کرده اند، برای همدلی و امدادشان شتاب کنید . ای بندگان خدا، مصر بر شام برتری دارد و از آن بهتر است، برکات افزونتر و جمعیتی بیشتر دارد مبادا چنین سرزمینی را از دست بدهید که بقای مصر در قلمرو شما موجب قوتتان و سبب ضعف و زبونی دشمن است، به سوی «جرعه » (بین کوفه و حیره) بروید تا همه باهم فردا آنجا گردآئیم اگر خدا بخواهد» .

حضرت علی علیه السلام در این بیانات بر ضرورت حفظ مصر از سقوط تاکید نمود و یاران خود را به خاطر کوتاهی در دفاع از حق نکوهش کرد و معاویه و حامیانش را به عنوان آغاز کنندگان جنگ معرفی نمود . مورخان نقل کرده اند: امیرمؤمنان علیه السلام صبح روز بعد شخصا به «جرعه » رفت و تا نیمروز در آنجا ماند اما تنها صد نفر از کوفیان به آن محل آمدند، پس حضرت به کوفه مراجعت نمود و شبانگاه سران کوفه را فرا خواند تا در «دارالخلافة » اجتماع کنند، در این حال امام به حالت حزن و تالم خاطر فرمود:

«حمد خدای بر این کار که مقرر کرده و این عمل که مقدر فرموده و مرا دچار شما کرده است . ای گروهی که وقتی فرمان می دهم اطاعت نمی کنید و چون فرامی خوانم، اجابت نمی نمائید ... چرا از ثبات و جهاد در راه حق باز مانده اید که در این دنیا به ناحق مبتلای مرگ و خواری شوید، سوگند به خداوند اگر مرگ فرابرسد (که خواهد آمد) و مرا از شما جدا کند، از مصاحبتتان بیزارم و از دوریتان آزرده نیستم چه مردمی هستید که وقتی می شنوید دشمن وارد دیارتان می شود و به شما هجوم می برد نه به خاطر دین فراهم می شوید، و نه از سر غیرت و حمیت تکانی می خورید . موجب شکستی است که معاویه ستمگران محروم از خرد را بدون مقرری و کمک دعوت می کند و به هرکجا بخواهد می روند و من شما را که خردمندان قوم و بازمانده نیکان هستید، با وجود کمک و مقرری دعوت می کنم، به جای می مانید و نافرمانی می کنید و به خلاف می روید» .

mostafa saidi بازدید : 15 دوشنبه 08 مهر 1392 نظرات (0)

امارت و لیاقت

حضرت علی (ع)، به تقاضای مردم که با اصرار زیادی توام بود، مقام خلافت را پذیرفت و نخست تصریح نمود که برنامه حکومتش، طبق قرآن و سنت رسول الله (ص) خواهد بود و عدالت و قانون را بدون در نظر گرفتن ملاحظات یا اصطکاک با منافع هر طایفه و گروهی اعمال می نماید; اکثریت مردم مصر به طور فعال به این انتخاب رضایت دادند و نمایندگانی از آنان، فعالانه برای عملی شدن این برنامه تلاش کردند و از روی شوق و علاقه برخاسته از ایمان و اعتماد، با آن حضرت، بیعت کردند; هر چند معتقد بودند خلافت برای آن حضرت از زمان رحلت رسول اکرم (ص) ثابت بود . دلیل اشتیاق مردم مصر در بیعت با نخستین امام، مبین این واقعیت است که بر اثر کوشش صحابه حضرت رسول اکرم (ص) در این سرزمین، افکار عمومی جهت اصلاح امور، چرخش جدی یافته و مصمم گردیدند که قوای خود را به سوی اسلام راستین سوق دهند; در واقع با نفوذ یاران باوفای حضرت علی (ع)، اوضاع به گونه ای متحول شد که مردم مصر و شیعیان دیگر نقاط جهان اسلام متوجه شدند، تنها امیرمؤمنان (ع) می تواند به عنوان رهبر، مورد قبول واقع شود و آرامش را در جامعه ایجاد کرده، از تحریفات امویان جلوگیری نماید و حقوق مظلومین را از ستمگران باز پس گیرد .

پس از اینکه مردم در مسجد مدینه با مولای مؤمنان علی (ع)، بیعت کردند، آن بزرگوار رئوس برنامه های خویش را برای مردم تشریح کرد و ضمن آنکه، حاکمان قبلی را ناحق و فاقد فضیلت خواند، وعده داد که نیکان و خوبان جایگاه راستین خویش را در جامعه بیابند و سپس مردم را به تقوای الهی سفارش نمود (1) فردای آن روز یعنی شنبه هیجدهم ذیحجه سال 36 هجری، حضرت به مسجد آمد و خطبه بسیار مهمی در خصوص برنامه های آینده خود که بر عدالت، فضیلت و شایستگی استوار بود، ایراد نمود و همین خطبه موجب گردید که دنیاطلبان و مقام خواهان از وی کناره گیرند و برای آن امام همام مشکلاتی فراهم کنند . در راستای اجرای این برنامه ها، در نخستین گام، حضرت، زمامداران عثمان را که در ایالات مختلف بودند، عزل نمود و امور حکومتی را به دست افراد صالح و متدین واگذار کرد . (2) روش حضرت با والیان قبلی این بود که، طی نامه ای به آنان می نوشت که از مردم بیعت گیرند و چون تصمیم به برکناری یکی از آنان داشت، از وی می خواست به مرکز حکومت - مدینه و سپس کوفه - بیاید، که بازگشت او، بیانگر تسلیم وی در برابر خلیفه مسلمین و بیعت مردم، بیانگر وفاداری اهالی آن منطقه نسبت به رهبر جامعه اسلامی بود .

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 231
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 97
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 103
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 103
  • بازدید ماه : 123
  • بازدید سال : 959
  • بازدید کلی : 19,039