loading...
امام علی علیه السلام
mostafa saidi بازدید : 27 سه شنبه 09 مهر 1392 نظرات (0)

 

در دوران حکومت امام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) سه جنگ داخلی برای آن حضرت پیش آمد: جمل و صفین ونهروان.

این سه جنگ ناخواسته را ناکثین و قاسطین و مارقین بر امام(ع) تحمیل کردند. به سبب همین سه جنگ، امام(ع) از بسیاری ازبرنامه های انقلابی و اصلاحی که برای دوران حکومت خود در نظر گرفته بود، و آن را در همان روزهای اول حاکمیت اعلان کرده بود... بازماند و نتوانست کارهای بزرگی را که در نظر داشت به مرحله عمل برساند و چه زیان های بزرگی که از این سه جنگ ناخواسته به اسلام و مسلمین نرسید!

به هر حال این سه جنگ از لحاظ حکم فقهی دو حالت متفاوت دارد.

جنگ جمل و نهروان یک حالت، و جنگ صفین حالت دیگری دارد. تفاوت از این جا پیدا می شود که برای نظامیان وفرماندهان سپاه جمل و نهروان بعد از شکست در بصره و نهروان پشتیبان و پناهی نبود که سپاهیان شکست خورده و فراری جمل و نهروان را مجددا جمع آوری و سازمان دهی کند و از نو به جنگ بفرستد.

لذا شکست آنان در صحنه جنگ به معنای تمام شدن غائله نظامی جمل و نهروان بود (نه اعتقادی).

برخلاف جنگ صفین که اگر دشمن شکست می خورد، پشت سر خود شام را داشتند و شام پناهگاه خوبی بود برای آنان، زیرا می توانستند خود را از نو درآن سازمان دهی کنند و به جنگ امام(ع) برگردند. لذا با شکست فرضی لشکر شام غائله نظامی معاویه تمام نمی شد.

این تفاوت میان «جمل و نهروان » و «صفین » سبب اختلاف در حکم فقهی اسرای جنگ صفین با اسرای جنگ جمل و نهروان می باشد، که ما در این مقاله به طور اجمال از این اختلاف و ادله آن بحث می کنیم.

حکم اسرای اهل بغی

در حکم اسرای اهل بغی میان فقهای ما اختلافی وجود ندارد در این که اگر پشت سر اسرا و فراریان جنگی اهل بغی پناهگاه،پشتیبان، نیروی مقاوم، سازمان دهی و... وجود داشته باشد این اسیران را می توان به قتل رسانید و می توان فراریان جنگی راتعقیب کرد و مجروحان آنها را کشت همانند اسرای جنگ صفین. و چنانچه پشت سر آنها پناهگاه و نیرویی نباشد، که آنان رامجددا سازمان دهی کند، نباید آنها را تعقیب کرد یا به قتل رسانید و نباید مجروحان آنها را کشت و اسیران را باید آزاد کرد، مگرآن که مرتکب قتل یا جرحی شده باشند که باید به قصاص برسند و آن بحث دیگری است.

سخنان فقها

عمده ادله این حکم عبارت است از: آیه نهم از سوره حشر، اجماع، سیره امیرالمؤمنین(ع) در جنگ های صفین و جمل ونهروان.

ابتدا سخنان فقها را نقل می کنیم:

شیخ طوسی در خلاف کتاب «الباغی » مساله چهار تصریح دارد که اگر فراریان جنگ سلاح خود را به زمین نگذارند و به سوی گروه خود فرار کنند می توان آنها را تعقیب کرد و به قتل رساند.

در این مورد اولا تمسک می کند به آیه 9 از سوره حجرات: «فقاتلوا التی تبغی حتی تفی ء الی امر اللّه» و چون این فراریان باغی، به حکم خدا باز نگشته اند می توان آنها را تعقیب کرد. دلیل دیگر شیخ اجماع طایفه است.

اما اگر سلاح خود را کنار بگذارند یا برای ادامه بغی پناهگاه و نیروی مرکزی نداشته باشند کشتن آنها قطعا و بدون هیچ اختلافی جایز نیست.()

حمزة بن علی بن زهره حلبی (511 585 ه ) در باب جهاد کتاب «غنیه » می فرماید:

و جمیع من خالف الاسلام من الکفار یقتلون مدبرین و مقبلین و یقتل اسیرهم و یجاز علی جریحهم و کذاحکم البغاة علی الامام ان کان لهم فئة یرجعون الیها، و ان لم یکن لهم فئة لم یتبع مدبرهم و لم یجهز علی جریحهم و لم یقتل اسیرهم... کل ذلک به دلیل الاجماع من الطائفة علیه.() ابن حمزه در باب جهاد «وسیله » می نگارد:

فان انهزموا (البغاة) و کان لهم فئة یرجعون الیها جاز الاجازة علی جریحهم و التتبع لمدبرهم، و قتل اسیرهم. و ان لم یکن لهم فئة لم یجزذلک... و لایجوز سبی ذراریهم بحال.() شیخ طوسی در جهاد «نهایه » می نویسد:

و اهل البغی علی ضربین: ضرب منهم یقاتلون، و لا تکون لهم فئة یرجعون الیه و الضرب الاخر تکون لهم فئة یرجعون الیه.

فاذا لم یکن لهم فئة یرجعون الیه فانه لایجاز علی جریحهم، و لایتبع مدبرهم، و لاتسبی ذراریهم، و لا یقتل اسیرهم، و متی کان لهم فئة یرجعون الیهاجاز للامام ان یجیز علی جرحاهم، و ان یتبع مدبرهم و ان یقتل اسیرهم.() همچنین شیخ طوسی در «الجمل و العقود» می فرماید:

و هم (البغاة) علی ضربین: احدهما لهم فئة یرجعون الیها فاذا کان کذلک جاز ان یجاز علی جریحهم، و یتبع مدبرهم، و یقتل اسیرهم، والاخر لایکون لهم فئة. فمن کان کذلک لایجاز علی جریحهم، و لایتبع مدبرهم و لا یقتل اسیرهم.() یحیی بن احمد هذلی در جامع الشرائع می گوید:

فان کان له (الباغی) فئة یرجع الیها قتل مقبلا او مدبرا و الا لم یتبع المدبر و لم یجهز علی الجریج.() قاضی ابن براج طرابلسی (400 481 ق) در جهاد «مهذب » می نویسد:

و اذا انهزم عسکرهم (البغاة) و کان لهم فئة یرجعون الیها جاز اتباع مدبرهم و ان یجهز علی جریحهم... و ان لم یکن لهم فئة یرجعون الیهالم یتبع مدبرهم و لایجهز علی جریحهم... فاما اموالهم فلایغنم منها الا ماحواه العسکر.() محقق در شرائع می فرماید:

و من کان من اهل البغی لهم فئة یرجع الیها جاز الاجهاز علی جریحهم و اتباع مدبرهم و قتل اسیرهم و من لم یکن لهم فئة فالقصدبمحاربتهم تفریق کلمتهم فلا یتبع لهم مدبر و لا یجهز علی جریحهم و لا یقتل لهم ماسور.() صاحب جواهر در تبیین کلام محقق می نویسد:

بلا خلاف اجده فی شی ء من ذلک. نعم فی الدروس: «و نقل الحسن انهم یعرضون علی السیف فمن تاب منهم ترک و الاقتل » الا انه لم نعرف القائل به بل المعلوم من فعل علی(ع) فی اهل الجمل خلافه و حینئذ فلاخلاف معتدبه فیه، بل فی المنتهی و محکی التذکرة نسبته الی علمائنابل عن الغنیة الاجماع علیه و هو الحجة.()

 مستند و دلیل حکم:

حال اجمالا از مستند و دلیل هر دو حکم بحث می کنیم:

دلیل اول: آیه نهم از سوره حشر فقاتلوا التی تبغی حتی تفی ء الی امر اللّه.

کسانی که در حال فرار به مرکز فرماندهی خود هستند از اهل بغی به شمار می روند و مشمول حکم آیه نهم از سوره حشرهستند.

البته با این آیه کریمه فقط می توان برای حکم اول استناد کرد، و برای حکم دوم قابل استناد نیست، چون فرار در مورد دوم به معنای برگشتن به حکم خدا نیست «حتی تفی ء الی امر اللّه» مگر در مواردی که باغی سلاح خود را زمین گذارد و تسلیم شود وبیعت کند، که در این موارد دیگر مشمول حکم آیه «بغی » نیست و باید با او برابر با قواعد و اصول اولیه رفتار کرد.

دلیل دوم: اجماع فقهای امامیه

 صاحب جواهر اجماع و خبر حفص بن غیاث را عمده دلیل این حکم شمرده() و این اجماع را ما در کلمات شیخ طوسی وحمزة بن علی بن زهره در غنیه قبلا ملاحظه کرده بودیم، و خلاف این مطلب ندیدیم، و ملاحظه کردیم که فقها این امر را به صورت قطعی بیان می کنند.

دلیل سوم: سیره امیرالمؤمنین(ع) در جنگ جمل

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 231
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 142
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 157
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 157
  • بازدید ماه : 177
  • بازدید سال : 1,013
  • بازدید کلی : 19,093