loading...
امام علی علیه السلام
mostafa saidi بازدید : 24 چهارشنبه 10 مهر 1392 نظرات (0)

طلوع خلافت امیرمؤمنان (ع) با پیدایش انحرافات مقارن بود. گروهی پیمان شکستند و به مخالفت با حضرت پرداختند . ریشه اصلی به وجود آمدن این گروه به زمان خلفا و توسعه قلمرو اسلامی; بر می گردد ; زیرا فرهنگ اسلامی متناسب با توسعه قلمرومسلمانان ، توسعه پیدا نکرد و مردمی که به اسلام می گرویدند بااصول و حقایق و اهداف اسلام آشنا نشدند . در اثر غفلت خلفا ،میان مسلمانان طبقه ای پدید آمد که به اسلام علاقه مند بود ، امافقط با ظاهر اسلام آشنایی داشت ; طبقه ای مقدس مآب و زاهد مسلک که معاویه و عمروعاص از وجود آنان استفاده کردند و با قراردادن قرآن ها بر فراز نیزه ها کار را به حکمیت کشاندند . شعاراین گروه «ان الحکم الا لله » ; «حکم منحصرا مال خداست بود.» البته بعد از پشیمانی از جریان حکمیت این شعار را سردادند. آنها معتقد بودند قرآن فرموده است : حکم فقط مال خداست .

بنابراین ، داور معین کردن ، کفر است ; ماهم کافر شدیم و توبه کردیم . خوارج با این پندار سراغ علی (ع) آمدند و گفتند : توبه کن .

حضرت فرمود : من هرگز گناهی مرتکب نشده ام . آنها حضرت راتکفیر کردند و از وی جدا شدند .

برخورد علی (ع) با خوارج

امیرمؤمنان (ع) با آنان در نهایت مدارا و آزادی برخوردمی کرد . آنها به راحتی می آمدند و حرفهای خود را می زدند . روزی یکی از اینها وارد مسجد شد . مردم پیرامون علی (ع) گرد آمده بودند . فریاد زد : «لاحکم الا لله و لوکره المشرکون » ; حکم فقط از آن خداست اگر چه مشرکین کراهت داشته باشند .

همه مردم متوجه او شدند . باز فریاد زد : حکم فقط از آن خداست اگرچه این مردم کراهت داشته باشند .

امام علی (ع) به او نگاه کرد ، او فریاد زد : حکم فقط ازآن خداست اگر چه اباالحسن کراهت داشته باشد .

پس امام (ع) در جواب فرمود : اباالحسن کراهت ندارد که حکم از آن خدا باشد . بی تردید حکم خدا در انتظارتان است .

پس مردم پرسیدند : آیا امیرمؤمنان (ع) قصد از بین بردن آنان را دارد ؟ امام (ع) فرمود : اینان از بین نمی روند ; زیرا در صلب مردان و رحم زنان تا روز قیامت وجود دارند .

روزی دیگر ، وقتی حضرت بالای منبر بود ، یکی از خوارج برخاست و گفت : نخست ما را از حکومت (حکمین) بازداشتی و پس از آن امر کردی . نفهمیدیم کدام فرمانت به هدایت نزدیکتر است .

امام (ع) دست بر دست زد و فرمود : این جزای کسی است که احتیاط از دست داده ، از گفتارم پیروی نکرد و به قبول حکمیت وادارم ساخت .

آگاه باشید ، به خدا سوگند ، اگر آن زمان که به شما امر کردم، فریب نخورده ، به حکمیت تن نداده بودید ، شما را وادار کرده بودم به کاری که میل نداشتید (جنگ با اهل شام) که خداوند درآن خیر و نیکویی قرار می داد . پس اگر استقامت داشتید ، شما راهدایت می کردم ; و اگر کج بودید ، شما را راست می ساختم . . . .

ولی به کمک و همراهی چه کسی ؟ می خواهم به کمک شما مداوا کنم وحال آن که شما خود درد و بیماری ام هستید . من مانند کسی هستم که می خواهد خار از پا بیرون آورد در حالی که می داند میل خار باخار است .

حضرت علی (ع) گاه خود به اردوگاه آنان تشریف می برد ; باآنان به مناظره می پرداخت و می فرمود : آیا هنگامی که اهل شام ازروی حیله قرآنها را بر نیزه ها زدند ، نگفتید : آنها برادران مسلمان مایند ، پایان جنگ از ما می طلبند و راحتی و آسایش درخواست می کنند . مصلحت آن است که خواست شان را بپذیریم واندوهشان را بر طرف سازیم . پس به شما گفتم : این کار اهل شام ظاهرش ایمان و خدا پرستی و باطنش ستم است ; اولش مهربانی وآخرش پشیمانی است . پس رویه خود را تعقیب کنید و به راهی که می رفتید ، ادامه دهید و به سوی فریاد کننده ای که فریاد می کند ،متوجه نشوید ; زیرا اگر در خواست او پذیرفته شود ، گمراه می کندو اگر اعتنایی به او نشود ، خوار خواهد شد . این کار انجام گرفت و دیدم شما را که بر آن اقدام و کوشش کردید . سوگند به خدا اگر از حکومت حکمین امتناع کرده ، زیر بار آن نمی رفتم ، برمن هیچ فرضی نبود و خداوند گناه ترک آن را بر من بار نمی کرد .

به خدا سوگند ، اگر برآن اقدام می کردم سزاوار بودم که از من پیروی بشود و کتاب خدا با من است و از وقتی که با آن همراه گردیده ام ، از آن جدا نگشته ام .

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 231
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 37
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 39
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 39
  • بازدید ماه : 59
  • بازدید سال : 895
  • بازدید کلی : 18,975