loading...
امام علی علیه السلام
mostafa saidi بازدید : 15 چهارشنبه 10 مهر 1392 نظرات (0)

محبت اهلِ بیت

رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت با امیرالمؤمنین علیه السلام که: یا علی! خداوندِ عالمیان عرضه کرد محبّت ما اهل بیت را بر آسمان ها و زمین، پس اوّل چیزی که قبول کرد و اجابت نمود، آسمان هفتم بود؛ پس خداوندِ عالمیان آن را مزیّن ساخت به عرش و کرسی؛ بعد از آن آسمان چهارم قبول کرد؛ پس مزیّن ساخت آن را به بیت المعمور؛ پس آسمان اول قبول کرد، پس مزیّن ساخت آن را به ستارگان. بعد از آن، زمین حجاز اجابت نمود؛ حق تعالی آن را مُشَرّف ساخت به خانه با حرمت و عزّت یعنی کعبه معظّمه؛ بعد از آن زمین شام قبول کرد؛ پس او را زینت داد به بیت المُقدّس؛ بعد از آنْ زمین مدینه مشرّفه قبول کرد؛ پس آنْ را شرف و منزلت کرامت کرد به قبر من؛ بعد از آنْ زمین کوفه قبول کرد؛ و حق سبحانه و تعالی آن را مشرف ساخت به قبر تو یا علی!

* * *

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: یا رسول اللّه ! من در کوفه عراق مدفون خواهم شد؟ حضرت فرمودند که: بلی، یا علی! شهید خواهی شد و مدفون خواهی شد در صحرای پشت کوفه و تو را خواهد کشت بدبخت ترینِ این امّت.

خبر داد مرا امام جعفر صادق علیه السلام که چون هنگام این شد که طایر روح مقدّس حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به ریاض قدس پرواز کند، به حضرت امام حسن و امام حسین ـ صلوات اللّه علیهما ـ فرمودند که: چون من به دارِ وصال ارتحال نمایم مرا غسل نمائید و کفن کنید و مرا در تابوت گذاشته، بردارید عقب تابوت را که پیش تابوت را ملائکه برخواهند داشت.

پس آن حضرت فرمود که: چون مرا خواهید بردْ به قبری خواهید رسید آمادهْ لَحَد ساخته و خشت در آن چیده. پس مرا در لحد گذارید و خشت بر من بچینید و چون خشت ها را گذارید، یک خشت از بالای سرمن بردارید و گوش بدهید به هاتفی که ندا خواهد کرد.

پس چون حَسَنَین به اوامر آن حضرت عمل نموده، آن حضرت را دفن نمودند و خشت بر لحد چیدند، یک خشت از جانب سر برداشتند؛ در قبر چیزی ندیدند و قبر را خالی یافتند. در آن حالت هاتفی آواز داد که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بنده صالح و نیکوکردارِ خداوندِ عالمیان بود. حق تعالی او را به پیغمبر خود ملحق ساخت.

* * *

روایت کرده است به اسناد خود از ام کلثوم، دختر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام که او گفت که: آخر سخنی که پدرم به برادرانم، حضرت امام حسن و امام حسین علیهماالسلام گفت این بود که: ای فرزندان! چون من از دنیا رحلت نمایم، مرا غسل دهید و جسد مرا خشک کنید از بُردِ یَمَنی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و فاطمه علیهاالسلام را از آن خشک کردید و مرا در تابوت گذاشته بر من بپوشانید؛ پس نظر کنید هرگاه جلو تابوت بلند شود، عقب آن را بردارید.

ام کلثوم گوید که: بیرون آمدم که تشییع جنازه پدر خود کنم. چون به نجف اشرف رسیدیم، طرف سرِ تابوتْ میل به زمین کرد، پس عقب تابوت را بر زمین گذاشتند. پس حضرت امام حسن علیه السلام کلنگی گرفتند و به ضرب اوّل که زدند شکافته شد قبر کنده ای و در آن جا تخته ای بود و بر آن نوشته بود دو سطر که مضمونش این بود: بسم اللّه الرّحمن الرّحیم؛ این قبریست که کنده است و مقرر ساخته است نوحِ پیغمبر از جهت علی وصی محمّد صلی الله علیه و آله پیش از طوفان به هفتصد سال.

ام کلثوم گوید که چون قبر را درست کردند شکافته شد و ندانستیم که آن حضرت زمین را شکافت و بیرون رفتند یا آن حضرت را به آسمان بردند. آن گاه شنیدیم که هاتفی ما را تعزیه داد و گفت: خدا شما را صبر نیکو کرامت فرماید در مصیبت سیّد و بزرگ شما و حجّت خداوند عالمیان بر خلایق.

* * *

و گویند که چون بدبخت ترینِ پیشینیان و پَسینیان، ابن ملجم ـ علیه اللّعنه ـ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را ضربت زد؛ حضرت امام حسن علیه السلام از پدر عالی مقام پرسید که ابن ملجم را بکشم؟

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 231
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 69
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 72
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 72
  • بازدید ماه : 92
  • بازدید سال : 928
  • بازدید کلی : 19,008