loading...
امام علی علیه السلام
mostafa saidi بازدید : 20 سه شنبه 09 مهر 1392 نظرات (0)

 

از مولا علی (ع) گفتن، نوشتن، یاد کردن از سخن نو و با طراوت همیشه است . امام علی (ع) تجلی قرآن است . همان گونه که فرسودگی در قرآن راه ندارد . گفتار از امام علی (ع) نیز کهنه شدنی نیست . او امام همیشه قرون و اعصار است و روشش الهام بخش ما در تمامی ادوار .

سخن ما با شما مخاطبان عزیز مجله پاسدار اسلام پیرامون سیره و روش امام علی (ع) بود . در شماره قبل به مناسبت یکصدمین سال تولد حضرت امام خمینی (ره) ویژه مقاله ای پیرامون امام و جوانان تقدیم کردیم و اینک به دنبال مقالات گذشته باز هم از مولا و دشمنانش، از روشها و برنامه های دشمنان و نحوه مقابله حضرت با آن سخن می گوییم . صمیمانه می گوییم که گاه به ذهنم چنین خطور می کند که شاید دنباله دار شدن یک موضوع سبب ملالت خاطر شما همراهان عزیز مجله گردد . ولی بلافاصله تمام وجودم، نهیبم می زند که امام علی (ع) و مباحث مربوط به حضرت همیشه نو و باطراوت است و هر فصلی از زندگانی مولا خود بهاری است . با این بینش، گرچه سالها هم از مولا بگوییم مثل زندگی جاوید بهشتیان در بهشت است که ملالت و خستگی را در آن راهی نیست .

شیوه های مخالفت

در شماره های قبل از مخالفان حکومت مولا علی (ع) گفتیم و به این نتیجه رسیدیم که در جبهه های مخالفان حضرت، جز حاکمیت دنیا و هوس پرستی، حاکمیت قدرت و حکمرانی و ریاست چیز دیگری نبود . اینک در این مقاله سخن این است که این تشنه گان قدرت با چه شیوه ای عمل می کنند که برای خود عده و عده جمع می کنند و عده ای هوادارشان می شوند؟

به جد باید این سؤال بررسی شود که از چه اهرم هایی بهره می برند که عده ای را آن چنان مجذوب خود می سازند که تا مرز جان از آنان حمایت می کنند؟

این سؤال سؤال امروز نیز هست . زیرا مگر نه این است که حق جاذبه فطری دارد؟ پس چرا و چگونه این سران نفاق با چنین گرایش فطری به مخالفت برمی خیزند؟ در جبهه باطل آن چه که می توان به آن قسم یاد کرد آن است که سران باطل به چیزی جز قدرت و ریاست نمی اندیشند و تنها چیزی که برای آنها مطرح نیست حق و عدالت و انسانیت است . اما هرگز نمی توان این قسم را در مورد همه هواداران داشت بله ممکن است برخی از هواداران، زندگی خود را در همراهی با سران باطل ببینند و در رکاب شان قرار گیرند ولی این قضاوت نمی تواند فراگیر باشد وهمه هواداران را شامل گردد .

بی تردید هستند کسانی که اغواء شده اند، فکرشان شستشو داده شده است . و ظرف اندیشه آنها از تحلیل های باطل پر شده و چه بسا با انگیزه طرفداری از حق در جبهه باطل قرار گرفته اند؟ !

نباید این قشر از هواداران باطل را دست کم گرفت و باید دید اهل باطل با چه شگردهایی هواداران را این گونه دور خود جمع می کنند .

تحلیل درست این مساله سبب شناخته شدن دردها می شود که در پی آن درمان نیز آسان می گردد .

سخن این است که پیمان شکنان «ناکثین » که در مقالات قبل از ویژگی های سران آنها و انگیزه مخالفتشان گفتیم چگونه هواداران را به خود جلب کردند و به مخالفت با امام علی (ع) برخاستند؟

امام علی (ع) در نهج البلاغه برخی از روشهای آنان را چنین بیان می کند:

1 - طرح شعارهای عام پسند

اولین و مهم ترین روش مخالفان، طرح شعارهای عامه پسند است . از این راه جو را قبضه کرده و با خود همراه می کنند . این شعارها و سوژه ها در هر زمانی می توانند شکلی داشته باشند . در زمان حکومت مولا علی (ع) سوژه «پیراهن عثمان » برای مخالفان مولا (ع) انتخاب مناسبی بود .

عجیب این است که کسانی که خود در راس مخالفان حکومت عثمان بودند حتی شادی خود را از قتل عثمان پنهان نکردند، پیراهن خونین عثمان را علم کردند و به مخالفت با مولا علی (ع) برخاستند .

ابن ابی الحدید می گوید: طلحه سخت ترین تحریک کنندگان علیه عثمان بود و بعد از او زبیر در این قسمت از همه بیشتر پافشاری می کرد . (1)

بلاذری از ابی مخنف و دیگران نقل کرده است که وقتی مردم عثمان را محاصره کردند طلحه برای آن که حلقه محاصره تنگ تر شده و عثمان کشته شود از ارسال آب و نان برای عثمان جلوگیری می کرد تا آنجا که امام علی (ع) از این ماجرا به خشم برآمد و برای عثمان آب فرستاد .

و عجیب تر از همه برخورد عایشه با مساله قتل عثمان است . از مسلمات تاریخ است که عایشه یکی از مخالفان سرسخت حکومت عثمان بود . او در اواخر دوران خلافت عثمان پرچم مخالفت برافراشت . تمام تلاش خود را به کار برد تا با استفاده از بدبینی که مردم نسبت به روش عثمان داشتند مردم را به شورش علیه او وادارد و با همین انگیزه از مدینه به مکه رفت و آنجا رحل اقامت افکند .

او وقتی خبر کشته شدن عثمان را شنید با ابتهاج و شادی فراوان از آن یاد کرد و گفت:

«عثمان از رحمت خدا به دور باد! او در اثر اعمال زشتش بدین سرنوشت شوم دچار گردید زیرا خداوند بر کسی ستم نمی کند! !» (2)

و بعد از قتل عثمان بدترین اهانتها را به عثمان کرد و می گفت:

«آن مرد یهودی! عثمان آن خرفت و احمق و . . .» اما وقتی مطلع شد که بعد از هشت روز مردم امام علی (ع) را به خلافت برگزیدند بلافاصله 180 درجه تغییر موضع داد و گفت:

«به خدا سوگند عثمان بی گناه و مظلوم کشته شده است من باید به خونخواهی وی قیام کنم » .

«عبید» که اوضاع مدینه را برای عایشه تعریف می کرد وقتی این تغییر موضع فاحش را دید گفت:

«عایشه! من از این درشگفتم که تو دیروز به کفر عثمان فتوا و به قتل وی فرمان می دادی و او را نعثل و پیرمرد یهودی می نامیدی؟ چه زود گفتار خود را پس گرفتی که امروز عثمان را مظلوم و بی گناه معرفی می کنی؟ !» (3)

عایشه در پاسخ گفت:

«آری عثمان چنین بود ولی او خود توبه نمود و این مردم بدون این که بر توبه وی اعتناء کنند او را مظلوم و بی گناه کشتند . گذشته از این شما را با گفتار دیروزی چه کار آنچه را که امروزه می گوییم بپذیرید! که از گفتار دیروزیم بهتر است! !» (4)

آری اینان که خود در خط مقدم مخالفان عثمان بودند در زمان حکومت حضرت، پیراهن عثمان را علم کردند و امام علی (ع) چه زیبا تحلیل می کند:

«. . . والله ما استعجل متجردا للطلب بدم عثمان الا خوفا من ان یطالب بدمه لانه مظنته و لم یکن فی القوم احرص علیه منه، فاراد ان یغالط بما اجلب فیه . . . ; (5) به خدا سوگند او (طلحه) برای خونخواهی عثمان با عجله دست به کار نشد جز این که می ترسید خون عثمان از خود او مطالبه شود زیرا او متهم به قتل عثمان است و در میان مردم از او حریص تر بر کشتن عثمان یافت نمی شود . . .»

و در سخنی دیگر فرمود:

«. . . و انهم لیطلبون حقا هم ترکوه و دماءهم سفکوه . . . ; (6) و اینان در طلب حقی هستند که خود آن را ترک کرده اند و خواهان خونی که خود آن را ریخته اند .»

آری «پیراهن عثمان » تنها یک سمبل برای «سوژه » است سوژه ای عامه پسند برای صید مردم!

و اگر امروز یک نگاه - هر چند سطحی - به «سوژه ها» و «شعارهای » مخالفان نظام اسلامی بیافکنید به دهها از این سنخ ست خواهید یافت .

 

[مجددا تاکید می کنم مقصود از مخالفان نظام اسلامی آنانند که از اساس با اسلام و حکومت اسلامی در ستیزند نه آنها که در داخل بدنه نظام و با حفظ اصول و مقدسات و مبانی اختلاف سلیقه دارند که اینان را خودی می نامیم مقصود ما از مخالفان نظام غیر خودی ها و کسانی اند که اساس نظام که همان «اسلامیت » است مورد پذیرش آنها نیست; یعنی اصولا بینش آنها این است که مدیریت دینی و اسلامی نباید باشد]

× × ×

بنگرید کسانی که تا دیروز (سلطنت طلبان و سران رژیم شاه) دست شان تا مرفق به خون آزادی خواهان آلوده بود امروز حتی آنها هم دم از آزادی و دمکراسی می زنند .

آیا براستی اینان آزادی می خواهند؟ !

هر عاقلی می داند که اینان حاکمیت مجدد شیطانی خود را می خواهند لکن در سوژه ای مردم پسند «آزادی! !» بنگرید به کسانی که بعد از پیروزی انقلاب با ترورهای کور خود ده ها انسان پاک آزاده مخلص، وفادار به اسلام را به خاک و خون کشیدند و اینک نیز با دلارهای آمریکایی اربابان خویش به حیات ننگین خود ادامه می دهند، چگونه دم از نقض حقوق بشر در ایران می زنند؟ ! و چگونه برخی از محافل آمریکایی و صهیونیستی بی پروا از آنان حمایت می کنند؟ و در یک کلام «پیراهن عثمان » تنها یک جرقه نیست بلکه یک جریان است! جریانی ک تنها راه مقابله با آن بصیرت است! ! همان که امام علی سمبل آن بود!

2 - استفاده از چهره ها

برخی کسان در جامعه از محبوبیت خاصی برخوردارند . گاه محبوبیتی ذاتی که به خاطر عملکرد درست و انسانی خودشان است، و گاه محبوبیتی عارضی که به جهت انتساب به بزرگی در جامعه به دست می آورند . از شگردهای منحرفان در طول تاریخ سوء استفاده از عنوان و چهره وجیه اینان جهت مقاصد انحرافی است .

استفاده ابزاری از محوبیت دیگران شگرد همیشه اهل باطل بوده است .

اولین گروه از مخالفان مولا علی (ع) «ناکثین » همسر پیامبر اکرم (ص) یعنی عایشه را با خود همراه کردند . گرچه همان گونه که گفتیم عایشه خود نیز انگیزه مخالفت را داشت . چرا عایشه؟ زیرا که همسر پیامبر است و مسلمانان به خاطر احترامی که برای پیامبر قایل بودند همسران حضرت را نیز گرامی می داشتند:

امام علی (ع) می فرماید:

«فخرجوا یجرون حرمة رسول الله صلی الله علیه و آله کما تجر الامة عند شرائها متوجهین بها الی البصرة فحبسا نساءهما فی بیوتهما و ابرزا حبیس رسول الله لهما و لغیرهما» . (7)

پس اینان شورش کردند در حالی که همسر رسول خدا را همچون کنیزی که برای فروش می برند به دنبال خود کشاندند . در حالی که همسران خود را در خانه پشت پرده نگهداشتند! (تا از نظر بیگانگان دور بمانند). و پرده نشین حرم پیامبر را در برابر دیدگان خود و دیگران قرار دادند .

و از این عنوان «ام المؤمنین » سوء استفاده فراوان شد! ! آن چنان به این عنوان قداست بخشیدند که با تبلیغات خویش مردم را در «جنگ جمل » گرداگرد شتر عایشه قرار دادند و تا پای جان حمایت می کردند و در اشعار و رجزهای خویش بر همین عنوان تکیه می کردند «ام المؤمنین » ! !

در یکی از این رجزها چنین آمده است:

«ای افراد قبیله «ازد» از مادر خود دفاع کنید زیرا دفاع از وی همانند نماز و روزه بر شما فرض و واجب است و حفظ احترام این بزرگ مادر بر فرد فرد شما لازم است! !» (8)

قبیله «ازد» مدفوع شتر عایشه را می گرفتند و آن را می شکافتند و می بوییدند و می گفتند: «وه که مدفوع شتر مادر ما بوی عطر می دهد! ! چه بوی دلاویزی از آن برمی خیزد . دیگری در رجز خود می گفت: (9)

«مردم! این است مادر شما که حمایت و دفاع از وی برای شما وظیفه دینی و وجدانی است و خودداری از اعانت و حمایت وی پایمال کردن حقوق مادری و عقوق است که عاق شدن و پایمال کردن حق مادری بزرگترین گناه و معصیت می باشد! !» (10)

اینجاست که قرآن به شدت با شخصیت پرستی و بت شدن شخصیتها مخالفت کرد و به ستیز برخاسته است .

قرآن مجید از زبان مردمی که گمراه شده اند نقل می کند که اینان در قیامت می گویند:

«ربنا انا اطعنا سادتنا و کبراءنا فاضلونا السبیلا» (11) پروردگارا ما بزرگان و اکابر خویش را اطاعت و پیروی کردیم . در نتیجه ما را گمراه ساختند» .

و امامان شیعه (ع) نیز پیوسته بر این نکته تاکید داشتند که هرگز نباید «شخصیتها» محور و معیار تشخیص حق از باطل باشند بلکه «حق » باید محک شناخت شخصیتها باشد .

در نهج البلاغه آمده است:

شخصی به نام «حارث بن حوط » به خدمت امام آمد و گفت فکر می کنی که من گمان دارم اصحاب جمل گمراهند؟ نه چنین گمانی ندارم .

حضرت فرمود:

«یا حارث انک نظرت تحتک و لم تنظر فوقک فجرت انک لم تعرف الحق فتعرف من اتاه و لم تعرف الباطل فتعرف من اتاه; (12) ای حارث تو به پایین نگاه کرده ای و به بالای سرت نظر نیفکنده ای (کنایه از اینکه بینش سطحی داری) لذا در تحیر فرو رفتی (و ندانستی کدام طرف را اختیار کنی) تو حق را نشناختی تا کسی را که بر حق است بشناسی و نیز باطل را هم نشناخته ای تا کسانی که طرفدار آن هستند بشناسی » .

چه بسا کسانی بودند که با این توضیحات امام علی (ع) همچنان عوام ماندند و از جبهه حق کناره گیری کردند . یک نمونه از این گروه «ربیع بن خثیم » است روزی به امام عرض کرد یا امیرالمؤمنین! ما درباره این جنگ شک داریم می ترسیم این جنگ مشروع نباشد، حضرت فرمود: چرا؟ او گفت: چون ما داریم با اهل قبله می جنگیم! ! با مردمی می جنگیم که چون ما شهادتین می گویند و نماز می خوانند و از طرفی هم «ربیع » خود را شیعه می دانست و نمی خواست صریحا از امام علی (ع) کناره گیری کند . لذا گفت یا امیرالمؤمنین خواهش می کنم به من کاری واگذار کنید که در آن شک وجود نداشته باشد . مرا به ماموریتی بفرست که در آن تردیدی نباشد . حضرت هم پذیرفت و او را به یکی از سرحدات فرستاد که اگر جنگی شد طرف مقابلش کفار و مشرکان باشند . (13)

در روایتی از حضرت امام صادق (ع) می خوانیم:

«من دخل فی هذا الدین بالرجال اخرجه منه الرجال کما ادخلوه فیه و من دخل فیه بالکتاب والسنة زالت الجبال قبل ان تزول; (14) کسی که به پیروی از اشخاص پیرو دین شود همان ها او را از دین بیرون می برند آن چنان که واردش کردند و آن کس که با معیار کتاب و سنت به دین گرایش یابد کوهها از جای خود برکنده می شوند ولی او از عقیده اش جدا نخواهد شد» .

اینجا نکته ای مهم و تذکر دادنی است و آن این است که هرگز نباید مقوله «ولایت » و «ولایت پذیری » را با شخص پرستی گره داد که بین این دو فاصله بسیار است . «ولی » شخص نیست «ولی » محور است . از آن رو که مجری احکام خداست در حقیقت ولایت حق پرستی است نه شخص پرستی! !

3 - جو سازی

از شگردهای همیشگی اهل باطل، جوسازی با ایجاد هیاهو و سر و صدای تبلیغاتی است .

منحرفان با ایجاد جریان های انحرافی، افرادی را که از خود تحلیل نداشته و به سرعت اسیر موج می شوند به دنبال خود می کشانند . ولی آنان که از بصیرت الهی برخوردارند هرگز تحت تاثیر جو و موج باطل قرار نمی گیرند . حضرت امام علی (ع) می فرمایند:

«ایها الناس لاتستوحشوا فی طریق الهدی لقلة اهله فان الناس قد اجتمعوا علی فائدة شبعها قصیر و جوعها طویل; (15) ای مردم! در طریق هدایت از کمی افراد وحشت نکنید زیرا مردم در اطراف سفره ای اجتماع کرده اند که مدت سیری آن کوتاه و گرسنگی آن طولانی است .»

امام علی (ع) درباره شورشگران جمل می فرماید:

«و قد ارعدوا و ابرقوا و مع هذین الامرین الفشل و لسنا نرعد حتی نوقع و لانسیل حتی نمطر; (16) و آنان رعد و برقها را راه انداختند! ! و بالاخره با آن همه هیاهو و خروش شکست خوردند ولی ما برای تهدید دیگران رعدآسا نمی خروشیم تا شکست دشمن تهدید عملی برای آنان گردد و تا باران سیل آور نیاراییم سیلی به راه نمی اندازیم » .

این دو جمله کوتاه بیانگر دو مکتب مختلف در فعالیت های اجتماعی، نظامی و سیاسی است:

گروهی مرد سخنند و اهل حرف و جوسازی، در این میدان که وارد می شوند غوغا می کنند ولی از عمل خبری نیست و به هنگام عمل جز سستی و ناتوانی و ناکامی بهره ای ندارند . گروهی دیگر اهل کردار و عملند، سخن کم می گویند و عمل بسیار دارند . ساکت و خاموشند اما کارآمد و قهرمان . نمی خواهند مردم را با ایجاد جو و موج کاذب به خویش دعوت کنند بلکه می خواهند کاری کنند که مردم با بصیرت راه خویش را برگزینند .

پیامبران الهی و مردان خدا و مجاهدان راه خدا از گروه دوم اند . و لشگریان شیطان غالبا در گروه اول جای دارند .

اینها برخی از روشهای ناکثین علیه مولا علی (ع) بود . به یاری خداوند در مقاله آینده بقیه این روش ها را مطرح می کنیم ان شاءالله .

پی نوشت ها:

1) الغدیر، ج 9، ص 96 .

2) و 3) نقش عایشه در تاریخ اسلام، ج 2، ص 27 و ص 28 .

4) شرح نهج البلاغه، چاپ مصر، ج 2، ص 76، الانساب ، ج 5، ص 91 .

5) نهج البلاغه، خطبه 174 .

6) نهج البلاغه، خطبه 22 .

7) نهج البلاغه، خطبه 172 .

8) و 9) و 10) نقش عایشه در تاریخ اسلام، ج 2، ص 254 .

11) احزاب، 67 .

12) نهج البلاغه، حکمت 262 .

13) گفتارهای معنوی، ص 51 تا 54 .

14) میزان الحکمه، ج 5، ص 8 .

15) نهج البلاغه، خطبه 201 .

16) نهج البلاغه، خطبه 9 .

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 231
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 151
  • باردید دیروز : 93
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 266
  • بازدید ماه : 573
  • بازدید سال : 1,409
  • بازدید کلی : 19,489