loading...
امام علی علیه السلام
mostafa saidi بازدید : 22 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

ضربتی که از عبادت جن و انس برتر بود

متجاوز از بیست تن از دانشمندان و مورخین و مفسرین اهل سنت (1) از رسول خدا (ص) با اختلاف اندکی نقل کرده اند که پیغمبر خدا درباره آن ضربتی که علی (ع) در آن روز به عمرو زد و او را کشت فرمود:

«ضربة علی یوم الخندق افضل من عبادة الثقلین.»

[ضربت علی در روز خندق از عبادت جن و انس برتر است ].

و در نقل دیگری است که فرمود:

«ضربة علی یوم الخندق أفضل من أعمال امتی الی یوم القیامة» .

و در مجمع البیان طبرسی (ره) از حذیفه نقل شده که رسول خدا (ص) به علی فرمود:

ای علی مژده باد تو را که اگر عمل تو را بتنهایی در این روز با عمل تمامی امت محمد بسنجند عمل تو بر آنها می چربد، زیرا خانه ای از خانه های مشرکان نیست مگر آنکه با کشته شدن عمرو خواری و زبونی در آن وارد شد، و خانه ای از مسلمانان نیست جز آنکه با قتل او عزت و شوکتی در آن داخل گردید.و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه (2) درباره شجاعت آن حضرت در آن روز و قتل عمرو بن عبدود گوید: اهمیت آن خیلی مهمتر از آن است که کسی بگوید: مهم بود، و بزرگتر از آن است که بگوید: بزرگ بود (3) و بهتر آن است که آنچه را استاد ابو الهذیل در این باره گفته است بگوییم، وی در پاسخ مردی که از او پرسید: آیا منزلت و مقام علی در پیشگاه خدا بیشتر است یا منزلت ابو بکر؟ وی در پاسخش گفت: ای برادر زاده به خدا سوگند مبارزه علی در جنگ خندق با عمرو به اعمال همه مهاجر و انصار و طاعات و عبادات آنها همگی می چربد تا چه رسد به ابی بکر تنها!

و شارح مذکور دنبال گفتار بالا را ادامه داده می گوید: و مناسب با این سخن بلکه بالاتر از آن روایتی است که از حذیفة بن یمان روایت شده، و اصل آن روایت را ربیعة بن مالک نقل کرده گوید: به نزد حذیفه رفتم و بدو گفتم: ای ابا عبد الله مردم درباره علی بن ابیطالب و فضایل و منقبتهای او حدیثهایی می گویند که اهل بصیرت بدانها خرده گرفته می گویند: شما درباره این مرد افراط می کنید! اکنون تو برای من حدیثی بگو تا آن را برای مردم بگویم؟

mostafa saidi بازدید : 16 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

از حوادث مهم سال پنجم هجرت که به قول معروف در ماه شوال آن سال اتفاق افتاد جنگ خندق بود،که با توجه به کثرت سپاه و تجهیز لشکریان قریش،و محاصره طولانی و نبودن آذوقه کافی در شهر مدینه،و دشواری وضع اقتصادی،کارشکنی های داخلی که از ناحیه یهود بنی قریظه و منافقین می شد و به سختی مسلمانان را تهدید می کرد،برای پیغمبر اسلام و پیروان آن بزرگوار یکی از سخت ترین جنگها و دشوارترین درگیریهایی بود که با دشمن داشتند و مانند گذشته به کمک و یاری خدای تعالی و ایمان و فداکاری و استقامت،بر همه این مشکلات پیروز شده و همه دشمنان را مغلوب ساختند و از این کارزار سخت و دشوار نیز فاتح و سربلند و پیروز بیرون آمدند.

در پایان غزوه بدر صغری گفته شد که چون مشرکین به دستور ابو سفیان در بدر صغری حاضر نشدند و آن سال را مناسب برای جنگ ندیدند مورد شماتت و سرزنش بزرگان قریش و مردم مکه قرار گرفته و قبایل عرب بازگشت آنها را حمل بر ترس و فرار از برابر مسلمانان کردند،و از این رو ابو سفیان تصمیم گرفت لکه این ننگ را از دامن خود بشوید و بار دیگر شوکت و عظمت خود را به رخ مسلمانان و ساکنان شبه جزیره عربستان بکشد و به همین منظور نزدیک به یک سال،یعنی از ذی قعده سال چهارم تا شوال سال پنجم در صدد تهیه سربازان جنگی و ابزار و اسلحه کافی برای چنین جنگ بزرگی بر آمده و توانستند روزی که از مکه به سمت مدینه حرکت کردندبیش از ده هزار مرد جنگی را با تمام تجهیزات بسیج کنند به شرحی که در ذیل خواهید خواند.

mostafa saidi بازدید : 26 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

نخستین سالی که پیامبر گرامی وارد شهر مدینه شد، برای پایان دادن به تمام دسته بندیها و اختلافات داخلی، یک سند زنده و منشور محکمی برای مدینه و حومه آن تنظیم فرمود.اوسیان و خزرجیان عموما و یهودیان این دو قبیله خصوصا متعهد شدند که از منطقه مدینه دفاع نمایند .این سند با تمام خصوصیات و موادش، از نظر خوانندگان گرامی گذشت. (1)

از طرفی، پیامبر با یهودیان مدینه پیمان دیگری بست، و آن اینکه: طوائف گوناگون یهود، عموما متعهد شدند که اگر ضرری به رسول خدا و یاران او برسانند، و یا اسلحه و مرکب در اختیار دشمن بگذارند، پیامبر در اعدام آنها و ضبط اموال و اسیر کردن زنان و فرزندان ایشان دستش باز باشد.

ولی تمام طوائف سه گانه یهود به عناوین گوناگون پیمان را نقض کرده و آن را نادیده گرفتند . «بنی قین قاع» مسلمانی را کشتند و «بنی النضیر» نقشه کشتن پیامبر را طرح کردند.و پیامبر گرامی آنها را مجبور کرد که جلاء وطن کنند، و ازمحیط مسلمانان بیرون روند.طائفه «بنی قریظه» ، هم در کوبیدن اسلام، با سپاه عرب صمیمانه همکاری کردند.اکنون باید دید رهبر عالیقدر اسلام، «بنی قریظه» را چگونه ادب و تنبیه می کند؟ !

mostafa saidi بازدید : 20 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

بنی المصطلق، تیره ای از قبیله خزاعه هستند که با قریش همجوار بودند.گزارشهائی به مدینه رسید که: «حارث بن ابی ضرار» ، رئیس قبیله، در صدد جمع سلاح و سرباز است و می خواهد مدینه را محاصره کند.پیامبر گرامی، بسان مواقع دیگر تصمیم گرفت فتنه را در نطفه خفه کند.از این جهت، یکی از یاران خود به نام «بریده» را، برای تحقیق رهسپار سرزمین قبیله یاد شده کرد.وی به صورت ناشناس با رئیس قبیله تماس گرفت و از جریان آگاه شد.سپس به مدینه برگشت و گزارش را تأیید کرد.در این موقع، پیامبر با یاران خود، به سوی قبیله «بنی المصطلق» حرکت کرد، و در کنار چاه «مریسیع» با آنها روبرو گردید.جنگ میان دو دسته آغاز شد.جانبازی مسلمانان، و رعبی که در دل قبائل عرب از ناحیه مسلمانان افتاده بود، سبب شد که پس از زد و خورد کوتاهی با کشته شدن ده نفر از دشمن و یک نفر از مسلمانان، آنهم به طور اشتباهی سپاه دشمن متفرق گردند.سرانجام، اموال زیادی نصیب ارتش اسلام شد، و زنان آنها به اسارت درآمدند. (1)

نکات آموزنده این جنگ سیاستهائی است که پیامبر اکرم در حوادث پس از این جنگ اعمال نمود .

mostafa saidi بازدید : 16 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

سال ششم هجرت، با حوادث تلخ و شیرین خود می رفت که پایان یابد.ناگهان، پیامبر در رؤیای شیرینی، دید که مسلمانان در «مسجد الحرام» ، مشغول انجام مراسم خانه خدا هستند.پیامبر خواب خود را به یاران خویش گفت، و این را به فال نیک گرفت که مسلمانان در همین نزدیکیها به آرزوی دیرینه خود خواهند رسید. (1)

چیزی نگذشت که به مسلمانان دستور داد که آماده «عمره» شوند، و از قبائل مجاور که هنوز به حال شرک باقی بودند دعوت کرد، که با مسلمانان هم سفر گردند.از اینرو، این خبر در همه نقاط عربستان انتشار یافت که مسلمانان در ماه «ذی القعده» به سوی مکه حرکت می کنند و مراسم «عمره» را انجام می دهند.

این مسافرت روحانی علاوه بر مزایای معنوی و روحی، یک سلسله مصالح اجتماعی و سیاسی را دربرداشت و موقعیت مسلمانان را در شبه جزیره بالا می برد و باعث انتشار آئین یکتاپرستی در میان ملت عرب می گشت.اولا: قبائل مشرک عرب تصور می کردند که پیامبر با تمام عقائد و مراسم ملی و مذهبی آنان، حتی فریضه «حج» و «عمره» که یادگار نیاکان آنها است، مخالف است.از این جهت، از محمد و آئین او وحشت و اضطراب داشتند.در این موقع شرکت محمد «ص» و یاران او در مراسم «عمره» ، توانست تا حدی از وحشت و اضطراب قبائل مشرک بکاهد، و در عمل روشن کند که پیامبر هرگز با زیارت خانه خدا و فریضه یاد شده که از شعائر مذهبی و رسوم مذهبی آنها است، نه تنها مخالف نیست، بلکه آن را یک فریضه لازم می داند، و او بسان پدر بزرگ عرب حضرت «اسماعیل» ، در احیاء و ابقاء آنها کوشا است و از این راه می تواند قلوب گروهی را که آئین آن حضرت را با شئون ملی و مذهبی خود صد در صد مخالف می دانستند، به سوی خود جلب نماید و از وحشت آنها بکاهد.

mostafa saidi بازدید : 13 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

در همین سال فاطمه بنت اسد مادر امیر المؤمنین علی(ع)از دنیا رفت، و گذشته از امیر المؤمنین، رسول خدا(ص)نیز در مرگ او بسیار متاثر و غمگین شد، زیرا فاطمه در تربیت و کفالت رسول خدا(ص)با ابو طالب شریک بود تا آنجا که پیغمبر خدا او را مادر خطاب می کرد. صرفنظر از کمال ایمان و استقامتی که در دین داشت و برای اثبات آن همین فضیلت برای فاطمه کافی است که بیشتر اهل حدیث و تاریخ در داستان ولادت امیر المؤمنین(ع)از یزید بن قعنب روایت کرده اند که گوید:

روزی با عباس بن عبد المطلب و جمعی دیگر در کنار خانه کعبه نشسته بودیم فاطمه بنت اسد که به علی حامله بود و آثار درد زاییدن در او ظاهر شده بود بدانجا آمد و گفت:

«رب انی مؤمنة بک و بما جاء من عندک من رسل و کتب، و انی مصدقة بکلام جدی ابراهیم الخلیل و انه بنی البیت العتیق فبحق الذی بنی هذا البیت و بحق المولود الذی فی بطنی لما یسرت علی ولادتی »

mostafa saidi بازدید : 123 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

در ماه شعبان سال چهارم مطابق قول مشهور خدای تعالی مولود جدیدی از فاطمه زهرا(س)به رسول خدا(ص)و علی بن ابیطالب(ع)عنایت فرمود و نام او را حسین گذاردند و چون روز هفتم ولادت آن حضرت شد گوسفندی برای او عقیقه کردند و سر او را تراشیده و به وزن موی آن حضرت، نقره صدقه دادند.

mostafa saidi بازدید : 15 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

منافقان و یهودیان مدینه از شکست مسلمانان در احد و کشته شدن رجال علمی سخت خوشحال بودند و به دنبال فرصت بودند، که در مدینه شورشی بر پا کنند، و به قبائل خارج از مدینه بفهمانند که کوچکترین اتحاد و وحدت کلمه در مدینه وجود ندارد، و دشمنان خارجی می توانند حکومت نوجوان اسلام را سرنگون سازند.

پیامبر برای اینکه از منویات و طرز تفکر یهودیان «بنی النضیر» آگاه گردد، همراه گروهی از افسران خود عازم دژ آنها گردید.اما هدف ظاهری پیامبر از تماس با بنی النضیر این بود، که آمده است در پرداخت خونبهای آن دو نفر عرب از قبیله «بنی عامر» که به دست عمرو بن امیه کشته شده بودند، کمک بگیرد.زیرا قبیله بنی النضیر هم با مسلمانان پیمان داشتند، و هم با قبیله بنی عامر، و قبائل هم پیمان همواره در چنین لحظات یکدیگر را کمک می کردند .

پیامبر در برابر درب فرود آمد و مطلب خود را با سران قوم در میان گذارد.آنان با آغوش باز از پیامبر استقبال کردند و قول دادند که در پرداخت دیه کمک کنند.سپس در حالی که پیامبر را با کنیه اش (ابو القاسم) خطاب می کردند، درخواست نمودند که رسول خدا وارد دژ آنها شود، و روز را آنجا به سر ببرد.رسول گرامی تقاضای آنها را نپذیرفت و در سایه دیوار دژ با افسران خود نشست و با سران بنی النضیر مشغول گفتگو گردید. (1)

mostafa saidi بازدید : 16 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

امام حسن (ع) در15  ماه مبارک رمضان  سال سوم هجرت در مدینه متولد شد[1]پیغمبر اکرم (ص) به فرمان پروردگار نام "حسن "بر او نهاد. هفت سال و اندی از عمر جد خود را درک نمود و در آغوش مهر آن حضرت بسر برد و پس از رحلت پیغمبر اکرم (ص) که با رحلت حضرت فاطمه(س)، سه ماه یا شش ماه بیشتر فاصله نداشت، تحت تربیت پدر بزرگوار خود قرار گرفت.

امام مجتبی (ع) شباهت بسیاری به رسول خدا (ص) داشت. شاید در همان روزهای آغازین حیات مبارکش بود که پیامبر خاتم (ص) با نظاره جمال و کمال او فرمود: «أشبهتَ خَلقی و خُلقی؛ تو از لحاظ آفرینش و خوی (صورت و سیرت) مانند من هستی.»

در این نمایه دوازده مقاله پیرامون تولد و نام گذاری امام حسن(ع) آمده است.


[1]مناقب ابن شهر اشوب،ج 4،ص 28. اصول کافی،ج 1،ص 461

mostafa saidi بازدید : 24 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

 

روحیه قریش بر اثر شکست در جنک بدر سخت افسرده بود. برای جبران این شکست مادی ومعنوی وبه قصد گرفتن انتقام کشتگان خود، بر آن شد که با ارتشی مجهز ومتشکل از دلاوران ورزیده اکثر قبایل عرب به سوی مدینه حرکت کنند. از این رو عمرو عاص وچند نفر دیگر مامور شدند که قبایل کنانه وثقیف را با خود همراه سازند واز آنان برای جنگ با مسلمانان کمک بگیرند. آنان توانستند سه هزار مرد جنگی برای مقابله با مسلمانان فراهم آورند.

دستگاه اطلاعاتی اسلام، پیامبر را از تصمیم قریش وحرکت آنان برای جنگ با مسلمانان آگاه ساخت. رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم برای مقابله با دشمن شورای نظامی تشکیل داد واکثریت اعضا نظر دادند که ارتش اسلام از مدینه خارج شود ودر بیرون شهر با دشمن بجنگد. پیامبر پس از ادای نماز جمعه با لشکری بالغ بر هزار نفر مدینه را به قصد دامنه کوه احد ترک گفت.

صف آرایی دو لشکر در بامداد روز هفتم شوال سال سوم هجرت آغاز شد. ارتش اسلام مکانی را اردوگاه خود قرار داد که از پشت به یک مانع وحافظ طبیعی یعنی کوه احد محدود می شد. ولی در وسط کوه بریدگی خاصی بودکه احتمال می رفت دشمن، کوه را دور زند واز وسط آن بریدگی در پشت اردوگاه مسلمانان ظاهر شود. پیامبر برای رفع این خطر عبد الله جبیر را با پنجاه تیر انداز بر روی تپه ای مستقر ساخت که از نفوذ دشمن از این راه جلوگیری کنند وفرمان داد که هیچگاه از این نقطه دور نشوند، حتی اگر مسلمانان پیروز شوند ودشمن پا به فرار بگذارد.

mostafa saidi بازدید : 15 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

تمام دارایی حضرت علی علیه السلام در آن زمان منحصر به شمشیر وزرهی بود که می توانست به وسیله آنها در راه خدا جهاد کند وشتری نیز داشت که با آن در باغستانهای مدینه کار می کرد وخود را از میهمانی انصار بی نیاز می ساخت.

پس از انجام خواستگاری ومراسم عقد وقت آن رسید که حضرت علی علیه السلام برای همسر گرامی خود اثاثی تهیه کند وزندگی مشترک خود را با دختر پیامبر آغاز کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پذیرفت که حضرت علی علیه السلام زره خود را بفروشد وبه عنوان جزئی از مهریه فاطمه علیها السلام در اختیار پیامبر بگذارد. زره به چهارصد درهم به فروش رفت.پیامبر قدری از آن را در اختیار بلال گذاشت تا برای زهرا عطر بخرد وباقیمانده را به عمار یاسر وگروهی از یاران خود داد تا برای فاطمه وعلی لوازم منزل تهیه کنند.از صورت جهیزیه حضرت زهرا علیها السلام می توان به وضع زندگی بانوی بزرگوار اسلام به خوبی پی برد. فرستادگان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از بازار باز گشتند وآنچه برای حضرت زهرا علیها السلام تهیه کرده بودند به قرار زیر بود:

1- پیراهنی به بهای هفت درهم;

2- یک روسری به بهای یک درهم;

3- قطیفه مشکی که تمام بدن را نمی پوشانید;

4- یک تخت عربی از چوب ولیف خرما;

mostafa saidi بازدید : 19 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

علی(ع) پیوسته به همسری با حضرت فاطمه(س) افتخار می نمود؛ چنان که در دیوان منسوب به آن حضرت، در ضمن اشعاری به وجود همسری با فاطمه(س) و قرابت با رسول خدا(ص) مباهات نموده است که ترجمه چند بیت از آن اشعار چنین است: «من به نعمتی که فرازنده هفت آسمان برای من فرستاد و مرا به آن اختصاص داد، افتخار می کنم.

در اطراف میدان جنگ کسی را همانند من نمی یابی. من در اسلام آوردن از دیگران سبقت گرفتم؛ آن گاه که طفلی زیبا بودم، به اسلام گرویدم. من به محمد(ص) نزدیکتر از دیگران هستم. اگر کسی هست بیاید و بررسی کند. مرا از علم آن قدر سرشار ساخت تا فقیه گردیدم.

افتخار من نسبت به تمام مردم به واسطه خویشاوندی با رسول خدا(ص) بیشتر است؛ زیرا آن حضرت پدر زن من و پدر فرزندانش می باشد. پس افتخار می کنم که رسول خدا(ص) مرا داماد کرد و فاطمه(س) را به ازدواج من درآورد.»

و نیز فرمود: «زهرا(س) محبوبی است که حبیب دیگری نمی تواند جای او را بگیرد و برای غیر او در قلب من جایی نیست.»

حضرت علی(ع) در موارد گوناگونی برای اثبات حقانیت خود به داشتن همسری چون فاطمه(س) استناد می کرد؛ از جمله:

 

mostafa saidi بازدید : 25 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

ازدواج امیر المؤمنین(ع) با فاطمه(س)

و از حوادث سال دوم هجرت ازدواج میمون امیر المؤمنین علی(ع)با فاطمه دختر رسول خدا(ص)بود که به امر پروردگار صورت گرفت.

و ملخص آن، چنانکه در روایات بسیاری از شیعه و اهل سنت رسیده است، چنان بود که چون فاطمه به سن رشد رسید بزرگان اصحاب آن حضرت از مهاجر و انصار برای خواستگاری فاطمه به نزد رسول خدا(ص)آمدند و پاسخی که پیغمبر خدا به همه آنها می داد این بود که من در مورد ازدواج فاطمه منتظر فرمان و دستور خدا هستم و گاهی هم صغر سن و کم سالی فاطمه را دلیل بر رد درخواستشان ذکر می فرمود و کسی که تا به آن روز به این عنوان نزد پیغمبر(ص)نرفته بود، علی(ع)بود.

روزی عمر و ابو بکر که هر کدام برای خواستگاری رفته بودند و همان پاسخ را شنیده بودند با خود گفتند: چنین به نظر می رسد که رسول خدا(ص)فاطمه را برای علی نگاه داشته، خوب است به نزد علی برویم و او را برای این منظور نزد پیغمبر بفرستیم و از آن سو جبرئیل نیز نازل شده و دستور ازدواج فاطمه را با علی(ع)از طرف خدای تعالی به پیغمبر ابلاغ کرد.

برای این منظور روزی به جستجوی علی(ع)رفته و او را در نخلستانی که مشغول آبیاری درختان خرما بود پیدا کردند و پیشنهاد خواستگاری کردن فاطمه(ع)را از رسول خدا(ص)بدو دادند و علی(ع)نیز که خود مایل به این کار بود با پیشنهاد آن دو نفر دست از کار کشید و پس از آنکه وضو ساخته و دو رکعت نماز خواند به خانه رسول خدا(ص) آمد ولی شرم و حیا مانع شد که منظور خود را بر زبان آورد ورسول خدا(ص)از وضع ورود و نظر کردن به چهره علی(ع)مقصود او را دانسته و بدو گفت:

برای خواستگاری فاطمه آمده ای؟و چون پاسخ مثبت شنید از او پرسید: برای انجام این کار از مال دنیا چه دارد؟علی(ع)عرض کرد: شمشیری و اسبی و زره ام و شتر آبکشم. پیغمبر فرمود: اما شتر آبکش و شمشیر و اسب را که نمی توانی صرف این کار کنی و همه آنها مورد حاجت توست ولی زره خود را می توانی صرف این کار کنی.

علی(ع)به بازار آمد و زره خود را به چهارصد و هشتاد درهم فروخت و آن پول را آورده در دست پیغمبر ریخت، آن حضرت نیز مقداری از آن پول را به مقداد بن اسود داد تا جهیزیه ای برای فاطمه تهیه کند، مقداد هم به بازار رفته و سنگ آسیایی با ظرفی برای آب و تشکی از پوست خریداری کرده به نزد رسول خدا(ص)آورد و آن حضرت به کمک یکی از زنان وسایل ازدواج و زفاف زهرا(س)را فراهم کرد و پس از جنگ بدر مراسم زفاف و عروسی انجام شد.

mostafa saidi بازدید : 21 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

تمایلات جنسی افراد، در زمان مخصوصی بروز می کند و گاهی بر اثر نبودن تربیتهای صحیح و فراهم بودن وسائل ارضاء غریزه جنسی، جوان در لب پرتگاه قرار می گیرد و آنچه نباید بشود، رخ می دهد.

بهترین وسیله برای حفظ عفت عمومی ازدواج است.اسلام نیز به حکم فطرت، زن و مرد را موظف دانسته که در شرایط مخصوصی ازدواج کنند و سخنانی در این باره به عنوانهای مختلف گفته که اینک برخی از آنها ذیلا ترجمه می شود:

«زنان و مردان با هم ازدواج نمایند و ترس از فقر و تهیدستی آنها را از این مراسم باز ندارد، خداوند آنان را بی نیاز می سازد» . (1)

پیامبر گرامی (ص) فرمود: کسی که می خواهد با روان پاک، با خداوند روبرو شود باید ازدواج کند. (2)

و نیز فرموده است: «من روز رستاخیز بر سایر ملل به فزونی پیروانم، مباهات می کنم» .

مشکلات ازدواج در عصر حاضر

mostafa saidi بازدید : 18 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

 

پیامبر در ماه جمادی الاولی ابا سلمة بن عبد الاسد را در مدینه منصوب فرمود و خود با گروهی از مهاجرین از شهر بیرون آمد و راه «نقب بنی دینار»را پیش گرفته همچنان تا جایی به نام «عشیره »براند و در آنجا توقف کرد و تا چند روز از ماه جمادی الثانیه را نیز در آنجا ماند و در این مدت با قبیله بنی مدلج و متحدین آنها از قبایل دیگر پیمان دوستی بسته و به مدینه بازگشت. ابن هشام و دیگران از عمار بن یاسر نقل کرده اند که گفته است: در غزوه عشیره من و علی بن ابیطالب همسفر و مانوس بودیم و در آن چند روزی که در عشیره توقف داشتیم روزی علی بن ابی طالب به من گفت: بیا تا به تماشای بنی مدلج که در نخلستان در آن نزدیکی کار می کردند برویم و من با او به آن نزدیکی رفتیم و همچنان که نشسته بودیم و کار آنها را تماشا می کردیم خوابمان گرفت و هر دو برخاسته زیر نخله خرما و روی شنهای نرمی که آنجا بود خوابیدیم.

هنگامی به خود آمدیم که رسول خدا(ص)بالای سر ما ایستاده بود و ما را با پای خود حرکت می داد، من و علی بن ابیطالب که سر و رویمان خاک آلود شده بود برخاسته و در برابر آن حضرت ایستادیم، پیغمبر اسلام که سر و صورت خاک آلود علی را دید فرمود: ای ابو تراب این چه حالی است؟

و سپس فرمود: آیا شما را از بدبخت ترین و شقی ترین مردم آگاه نکنم که آنها کیان اند؟

- عرض کردیم: چرا یا رسول الله!

- فرمود: یکی همان پی کننده ناقه(صالح)است - و سپس در حالی که اشاره به علی بن ابیطالب می کرد - فرمود: و دیگری آن کسی است که بر اینجای سر تو ضربت می زند و این محاسن تو را از آن رنگین می سازد.

تعداد صفحات : 16

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 231
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 137
  • باردید دیروز : 93
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 252
  • بازدید ماه : 559
  • بازدید سال : 1,395
  • بازدید کلی : 19,475